اسکندر کوتی جعبه سیاه «پرویزخان»
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۰۱۰۱۷
به گزارش قدس آنلاین،فیلم سینمایی «پرویزخان» مقطعی مهم از زندگی مرحوم پرویز دهداری را روایت میکند که با دست خالی و به رغم استعفای بازیکنان مطرح، توانست اتفاقات مهمی را رقم بزند.
این فیلم محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که به نویسندگی و تهیهکنندگی علی ثقفی اولینبار در جشنواره فجر رونمایی شد و حالا در ترکیب اکران نوروز ۱۴۰۳ قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خبرنگار مهر، اسکندر کوتی که در فیلم «پرویزخان» به عنوان گزارشگر حضور دارد، درباره دلیل همکاری خود با این پروژه سینمایی گفت: به این دلیل که بازی اصلی ایران- کویت را من گزارش کرده بودم، آقای ثقفی با من تماس گرفت و به دلیل ارادت خاصی که به پرویزخان داشتم قبول کردم که این کار را انجام بدهم و حضور در این اثر برایم افتخار داشت.
قضیه اجرای حرکات موزون در حین گزارش چه بود؟
این گزارشگر با اشاره به روز بازی ایران- کویت تصریح کرد: ما از تهران بازی را گزارش میکردیم و به دلیل شرایط جنگی، اوضاع آنگونه نبود که برویم و در استادیوم حضور داشته باشیم.
کوتی در توضیح حرکات موزونی که در تقابل گزارشگر عرب انجام میدهد، گفت: این موضوع دقیقاً برای همان بازی نبود و از تجربه من میآمد چون در بسیاری از سفرهایی که به کشورهای عربی داشتم و همراه تیم ملی بودم، این کریخوانیها را با گزارشگران عربی داشتم. در این فیلم خواستیم که آن را به نمایش بگذاریم و این پیشنهاد کارگردان بود؛ چون از وقوع این اتفاقات آگاهی داشت. به هر حال حس و حال گزارشگر بعد از پیروزی تیم ملی، مثل همه مردم شیرین است. همین حال خوب باعث میشود گزارشگر احوالات درونیاش را نشان دهد و این اتفاق در این فیلم افتاد. آن هم وقتی که توانستیم بعد از سالها تیم کویت را ببریم و این اوج شادی من است که عربی میرقصم و این پیروزی درخشانی برای همه و من به عنوان راوی بود.
وی در پاسخ به این پرسش که نمایش این احوالات به عنوان یک بازیگر و نه یک گوینده ورزشی تا چه اندازه برایش دشوار بوده است، گفت: سخت نبود چرا که قبلاً هم در فیلم «به سوی افتخار» بازی کرده بودم که داریوش ارجمند مربی یک تیم بود و من گزارشگر بازی بودم و این کارها را قبلاً کرده بودم و صرفاً تلاشم این بود که آنچه را کارگردان می خواهد بروز دهم. البته یک چالش هم داشت و آن این بود که مردم تاکنون من را این گونه ندیده بودند؛ در خلال تمام سالها که گزارش کرده بودم صرفاً صدای من شنیده شده بود و مردم کریخوانیهای گزارشگران را نمیبینند و حالا میدیدند که گزارشگر فوتبال از شادی میرقصد و این نکته جالب بود.
ماجرای منورهای جنگ و پافشاری پرویز دهداری برای انجام بازی
این گزارشگر پیشکسوت فوتبال با یادآوری بازی ایران و کویت بیان کرد: زمان این مسابقه فوتبال سال ۱۳۶۵ و آن دوران شرایط بسیار سخت بود چرا که درگیر جنگ با عراق بودیم. همانگونه که در فیلم میبینیم آن زمان تعداد زیادی از بازیکنان تیم ملی استعفا داده بودند و آقای دهداری در ایران گشتند و بازیکنان جوان را جمع و کاری کارستان کردند و توانستند پس از سالها این تیم را بالا بکشند به صورتی که پس از ۱۰ سال تیم کویت را شکست دادیم.
وی ادامه داد: در آن شرایط ما در وضعیت خوبی نبودیم و همان روزی که با کویت بازی داشتیم رزمندگان ما در محلی بودند که باید مخفی میمانند و عراقیها قرار بود برای هر گلی که کویتیها میزنند منور به آسمان بفرستند و در صورت این اتفاق بچههای ما لو میرفتند و چیزی حدود ۳ هزار رزمنده دیده میشدند؛ بر این اساس ممانعتهای بسیاری صورت گرفت تا این بازی انجام نشود اما آقای دهداری آنقدر به این جوانان اعتماد داشت که مصر به انجام این بازی بود که این اتفاق افتاد.
کوتی در توضیح واکنشهایی که نسبت به این فیلم رخ داده است بیان کرد: خوشبختانه نقدها منفی نبود و همه کسانی که فیلم را دیدند آن را دوست داشتند.
کارگردان «پرویزخان» تلاش خود را برای ارایه واقعیت انجام دادکوتی در پاسخ به این پرسش که آیا این موضوع که برخی میگویند اتفاقات این فیلم شبیه واقعیت نیست یا گزارشگر این بازی او نبوده است، گفت: کارگردان تمام تلاشش را کرد تا این قصه همانگونه که رخ داده است به مخاطب نمایش داده شود. البته که در فیلم سینمایی داستانی قرار نیست مانند فیلم مستند وقایع مو به مو اجرا و ساخته شود اما گزارشگر این بازی من بودهام که از شبکه دو سیما پخش شد.
وی افزود: آقای دهداری در شرایطی تیم را گرفت که تنشها بسیار زیاد بود و تعداد زیادی استعفا دادند چراکه اخلاق و نظمی را که دهداری دنبالش بود برنمیتابیدند و بازیکنسالاری در اوج بود. دهداری تلاش میکرد تا نظم را در تیم پیاده کند؛ او پس از استعفای بازیکنان، جوانانی را از جای جای ایران جمع کرد و در مقابل نقد ریاست سازمان تربیت بدنی که میگفت این تیم بسیار جوان است گفت که باید به جوانان میدان داد و اعتماد کرد و آنها را به میدان فرستاد و همین کار را کرد و به پیروزی رسید.
این گزارشگر پیشکسوت اظهار کرد: تمام تلاش دهداری این بود که اخلاق درجه و اولویت اول را داشته باشد و پس از آن بازی و فوتبال. درسهایی را هم به مربیان جهان داد. مثلاً وقتی در جایی از بازی بازیکن ما مصدوم میشود برای اینکه نشان دهد دنبال وقتکشی نیست و به رغم اینکه میتواند از برانکارد استفاده کند به بازیکنانش میگوید که مصدوم را بیرون ببرند تا زمان از دست نرود آن هم زمانی که ما ۲ بر ۱ جلو بودیم. گزارشگر عرب داد میزد که عجیب است و البته که این رفتار در فوتبال معمول نیست و اینها درسهای آقای دهداری بود که به اخلاق و نظم توجه ویژه داشت و اینها را در وجود بازیکنانش نهادینه میکرد. اصلاً به همین دلیل است که امروز میبینیم آن جوانان و اسمهایی چون زرینچه، عابدزاده، مرفاوی، قایقران از هر نظر نمونهاند و اینها پرورشیافته دست مردی هستند که اخلاق برایش در جایگاه نخست قرار دارد.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: سینمای ایران آقای دهداری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۰۱۰۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گنج داریوش سوم هخامنشی؛ گنجینهای عظیم که هنوز پیدا نشده است
گنج داریوش سوم هخامنشی که قرار بود برای جمعآوری لشکری انبوه توسط او صرف شود، یکی از بزرگترین گنجهای گمشده ایران محسوب میشود.
به گزارش گجت نیوز، اسکندر مقدونی در زمان تسخیر سرزمینهای پادشاهی هخامنشی و تصاحب غنایم شوش، ایسوس (شهری در ترکیه امروزی)، دمشق و پارسه (تخت جمشید)، بخش مهمی از گنجینه هخامنشیان را به دست آورد؛ اما آنچه که بهعنوان گنجینه داریوش سوم مانند رازی در دل تاریخ گم شده است، میتواند یکی از بزرگترین و ارزشمندترین گنجهای ایران باشد.
گنج داریوش سوم هخامنشی کجاست؟اگر از خود میپرسید بزرگترین گنج گمشده ایران چیست و مربوط به کدام دوره است؟ یک پاسخ ممکن برای این سوال میتواند گنج رازآلود و گمشده داریوش سوم، آخرین پادشاه هخامنشی باشد.
تردیدی نیست که اگر داستان گنجینه آخرین پادشاه هخامنشی واقعیت داشته باشد، این گنج میتواند یکی از مهمترین و ارزشمندترین گنجهای ایران باشد.
گنجینه داریوش، ثروت تاریخی خاندان هخامنشیان بوده که در طول سالها جمعآوری شده بود و اگرچه اسکندر بخشهایی از آن را تصاحب کرد، اما داریوش سوم در جریان فرار خود بخش عمده آن را با هدف تشکیل ارتشی بزرگ برای مقابله با اسکندر حمل میکرده است.
داریوش سوم کیست و چگونه به پادشاهی رسید؟داریوش سوم معروف به دارا، آخرین پادشاه شاهنشاهی هخامنشی محسوب میشود که از ۳۳۶ تا ۳۳۰ قبل از میلاد سلطنت کرد. او فرزند آرشام و سیسی گامبیس و آخرین پادشاه رسمی هخامنشی بود.
داستان داریوش سوم در زمان پادشاهی اردشیر سوم آغاز میشود. بنا بر اسناد تاریخی، در زمان آغاز سلطنت اردشیر سوم و تصمیم او برای حذف دیگر شاهزادگان رقیب، خبری از داریوش نبود و این میتواند حاکی از این باشد که نقش و رده داریوش در آن زمان چندان حائز اهمیت نبوده است.
با وجود این، شاهزاده جوان هخامنشی در نبرد با کادوسیان تواناییهای خود را اثبات کرد؛ بهنحوی که اردشیر سوم، داریوش را دلیرترین پارسیان نامید و به مقام ساتراپی ارمنستان برگزید.
بعدها اما، باگواس، وزیر بزرگ دربار هخامنشی، اردشیر سوم را مسموم کرد و پسرش ارشک را بر تخت نشاند. طولی نکشید که وزیر خائن ارشک را هم مسموم کرد و تصمیم گرفت ساتراپی ارمنستان یعنی داریوش را بر تخت بنشاند تا بتواند او را بازیچه کرده و کنترل کند. باگواس اما به خواسته خود نرسید و این داریوش سوم بود که وزیر خائن را به قتل رساند.
در سال ۳۳۰ پیش از میلاد و در شرایطی که پادشاهی هخامنشی بعد از دو شکست پیاپی در نبرد با اسکندر، در خطر سرنگونی توسط ارتش مقدونی قرار داشت، داریوش تصمیم گرفت در هگمتانه در ماد، ارتش بزرگ دیگری برای نبرد با اسکندر تشکیل دهد. اما حمله اسکندر به این سرزمین، نقشه داریوش را عقیم کرد و به همین دلیل شاهنشاه با برادرزادهاش به نام بسوس و جمعی از بزرگان هخامنشی از ری به سمت شرق حرکت کرد.
در مسیر و در حوالی دامغان، بسوس از ترس نزدیک بودن لشکر مقدونی به شاه خیانت کرده، او را زخمی کرد و به باختر رفت تا به عنوان اردشیر پنجم، پادشاه جدید هخامنشی حکومت کند.
از سوی دیگر و در همین شرایط، اسکندر به کاروان داریوش سوم رسید؛ اما در این زمان شاهنشاه فوت کرده بود. پس او برای مشروعیت بخشیدن به فتوحات خود، ابتدا جسد شاه را با احترام و تشریفات دفن کرد و سپس به تعقیب بسوس یا اردشیر پنجم رفت تا او را مجازات کند.
ماجرای گنج داریوش سوم چیست؟بنا بر اسناد تاریخی، اسکندر در پارسه حدود ۹ هزار تالنت طلا و ۴۰ هزار تالنت نقره به دست آورد. تالنت در معیارهای وزنی امروزی، چیزی برابر با ۲.۲۶ کیلوگرم است و با این اوصاف باید گفت اسکندر از تنها یکی از شهرهای بزرگ پادشاهی هخامنشی، حدود ۱۰۰۰ تن جوهرات و غنیمت بهدست آورد.
دیودور سیسیلی، مورخ مشهور یونانی در اینباره نوشته که اسکندر بعد از تصرف پارسه، غنیمتها را بر بیش از ۳ هزار شتر بارکش و ۱۰ هزار جفت قاطر (یعنی ۲۳ هزار حیوان بارکش) سوار کرد و به کشور خود برد.
با وجود این، همه اینها تنها بخشی از ثروت بیکران پادشاهی هخامنشیان بود؛ چرا که داریوش سوم قبل از رسیدن اسکندر به پارسه، با کاروانی از گنجینههای مهم به پایتخت تابستانی قلمرو خود یعنی هگمتانه رفت.
گفته میشود داریوش سوم پیش از مرگ و در شرایطی که احساس خطر کرده بود، دستور داد تمام طلاها، نقرهها و اشیای قیمتی را در اطراف این شهر دفن کنند. این موضوع سبب شد تا اسکندر بعد از تصرف هگمتانه، هیچ اثری از گنج بزرگ داریوش سوم پیدا نکند.
بهگفته پژوهشگران تاریخ، گنج داریوش سوم چیزی معادل نیمی از کل دارایی خاندان هخامنشی بوده و قرار بوده برای بازسازی ایران و جمعآوری یک لشکر بزرگ برای مقابله با اسکندر صرف شود.
لازم به ذکر است، تمام تلاشها برای یافتن گنج داریوش سوم تا امروز بینتیجه بوده و هیچکس نتوانسته رد یا نشانی از آن پیدا کند.